شور عشق تو در جهان افتاد

شاعر : خاقاني

بيدلان را به جان زيان افتادشور عشق تو در جهان افتاد
کز تو آوازه در جهان افتادتو هنوز از جهان نزاده بدي
که شرارش بر آسمان افتادآتشي زد غم تو در جانم
از ملامت به هر زبان افتادتو سلامت گزين که نام دلم
خاصه کاين فتنه در ميان افتادکار من مصلحت کجا گيرد
مثل مار و باغبان افتادصوتر حال خصم و خاقاني